+ نوشته شده: 1401/11/16 ساعت: ۱۵ توسط:zolbezan :
دانلود قسمت پنجم فصل ششم سريال پيكي بلايندرز 2013 Peaky Blinders
صبح زود، تامي به سمت چايفروشي چيني ميرود، جايي كه آرتور دارو خود را ميگيرد. آنها در حال باز كردن مغازه بودند كه ديدند تامي دارد نزديك مي شود. تامي وارد مغازه مي شود و چاي سبز مي خواهد. صاحب مغازه به او گفت كه به آرتور مقداري دارو دادند زيرا او به آنها سختي ميداد. آرتور زماني كه همسر صاحبش از دادن مقداري دارو به او امتناع كرد به او حمله كرد. تامي كيفش را روي صندلي ميگذارد تا بمبي در داخل آن آشكار شود.
برچسب:
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
<~PostRate~>
بازدید: <~PostViwe~>
+ نوشته شده: 1401/11/16 ساعت: ۱۴ توسط:zolbezan :
+ نوشته شده: 1401/11/16 ساعت: ۱۳ توسط:zolbezan :
+ نوشته شده: 1401/11/16 ساعت: ۱۲ توسط:zolbezan :
+ نوشته شده: 1401/11/12 ساعت: ۱۵ توسط:zolbezan :
+ نوشته شده: 1401/11/11 ساعت: ۱۵ توسط:zolbezan :
+ نوشته شده: 1401/11/11 ساعت: ۱۳ توسط:zolbezan :
+ نوشته شده: 1401/11/11 ساعت: ۱۲ توسط:zolbezan :
+ نوشته شده: 1401/11/10 ساعت: ۱۵ توسط:zolbezan :
دانلود قسمت سوم فصل پنجم سريال پيكي بلايندرز 2013 Peaky Blinders
خواهر مسئول با گفتن اينكه تامي را نمي بيند عصباني شد. تامي عينكش را شكست و به او گفت آن را بزند. تامي او را تهديد به كشتن كرد، بنابراين چاره اي جز گذاشتن عينك شكسته نداشت. پولي به او گفت كه اكنون مي تواند دنياي شكسته را مانند آنچه بچه ها مي بينند ببيند. خواهر به تامي نگاه كرد كه به او گفت كه آنها بودجه را پس خواهند گرفت. پولي به آنها گفت كه همه بچه ها را به مؤسسات شركت شلبي خواهند برد. خواهر مسئول پاسخ داد كه او حق ندارد بچه ها را ببرد، اما پولي خواهر مسئول را تهديد به كشتن كرد. پولي به او گفت كه اگر روزي تصميم گرفت براي او بيايد، كفش هاي پاشنه بلندش را مي پوشد تا خواهر صداي پاي او را كه نزديك مي شود بشنود و فرصتي براي توبه داشته باشد.
برچسب:
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
<~PostRate~>
بازدید: <~PostViwe~>
+ نوشته شده: 1401/11/10 ساعت: ۱۵ توسط:zolbezan :
دانلود قسمت دوم فصل پنجم سريال پيكي بلايندرز 2013 Peaky Blinders
تامي سيگاري كشيد و تصميم گرفت براي مسلسلش به ميدان برود. مسلسل را برداشت و شروع به تيراندازي به مترسك كرد. تامي يك كليپ كامل را در آن خالي كرد، اما اين كافي نبود. او اسلحه را دوباره پر كرد و شروع به تيراندازي به سمت مين ها كرد. يكي يكي مين ها اطرافش منفجر مي شدند. وقتي كارش تمام شد، تامي به عمارت برگشت و تماس گرفت. او از اپراتور شماره تماسي را كه قبلاً از دست داده بود پرسيد. تامي با شماره تماس گرفت و مايكل در خط ديگر بود. او را با اسلحه به سرش به صندلي بسته بودند. در عوض زني به نام كاپيتان سوئينگ با او صحبت كرد. او به تامي گفت كه مايكل در حال معامله با افرادي است كه خواهان مرگ او هستند. مايكل فرياد زد كه سوينگ دروغ مي گويد.
برچسب:
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
<~PostRate~>
بازدید: <~PostViwe~>
+ نوشته شده: 1401/11/10 ساعت: ۱۴ توسط:zolbezan :
دانلود قسمت اول فصل پنجم سريال پيكي بلايندرز 2013 Peaky Blinders
مايكل به آرتور گفت كه آنها چيزهاي زيادي از دست داده اند و تامي بايد فورا بداند. آرتور تماس را قطع كرد و با پولي تماس گرفت. او آرتور را باور نكرد، بنابراين او آنچه اتفاق افتاده را توضيح داد. آن روز صبح بورس نيويورك سقوط كرده بود و آنها پول زيادي از دست داده بودند. فين و آيزايا به داخل اتاق ها ادامه دادند در حالي كه آبراما جدا شد و به بيرون رفت. در حالي كه هر سه نفر مشغول يافتن دشمنان خود بودند، پولي و مايكل به بيرمنگام بازگشتند. زني كه در دفتر مايكل دراز كشيده بود جينا بود. عليرغم مخالفت مايكل، او مي خواست به انگليس برگردد. فين و آيزايا به در ديگري رسيدند و هنگامي كه مي خواستند وارد آن شوند با شليك گلوله مواجه شدند. در حالي كه فرد مسلح به تيراندازي به سمت آنها ادامه مي داد، فين به بازوي چپش ضربه خورد. آيزايا نتوانست وارد اتاق شود، بنابراين آبراما از ديوار شكسته و مرد مسلح را كشت.
برچسب:
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
<~PostRate~>
بازدید: <~PostViwe~>
+ نوشته شده: 1401/11/10 ساعت: ۱۳ توسط:zolbezan :
دانلود قسمت ششم فصل چهارم سريال پيكي بلايندرز 2013 Peaky Blinders
در طول مبارزه بين جالوت و باني گلد، رويدادها تشديد مي شود. سپس آدري چانگرتا در مراسم تشييع جنازه ظاهر مي شود و پرچمي سفيد را به اهتزاز در مي آورد. او پيشنهاد مي كند كه وندتا بين خانواده اش و شلبي ها مستقر شده باشد. و او قيمت خود را نام مي برد. ليندا به حمام رفت تا كمي كوكائين ببويد. او توضيح داد كه به او كمك كرده است تا از گير افتادن در Small Heath عبور كند. ليزي در مورد اين خبر بزرگ به ليندا گفت. او با پرسيدن اينكه آيا ميتواند ليست پدران احتمالي را محدود كند، پاسخ داد. ليزي به ليندا گفت كه تامي پدر است. ليندا به ليزي براي رسيدن به جكپات تبريك گفت. پولي از آنها دعوت كرد تا در تماشاي مسابقه به آقا ملحق شوند. او همچنين به ليندا گفت كه اگر يكي از مردها به او تف كردند، او فقط بايد تف كند. دور دوم با تلاش باني به جالويت به پايان رسيد. آنها در پايان راند كمي خيره بودند. قبل از شروع راند 3، جاني داگز به اميد به دست آوردن شرط هاي بيشتر، شرط بندي مبارزه را افزايش داد. آرتور همچنان به مردان گوشه جالوت نگاه مي كرد.
برچسب:
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
<~PostRate~>
بازدید: <~PostViwe~>
+ نوشته شده: 1401/11/9 ساعت: ۱۵ توسط:zolbezan :
دانلود قسمت پنجم فصل چهارم سريال پيكي بلايندرز 2013 Peaky Blinders
تامي خود را آماده مي كند كه خطوط نبرد خونين بين پيكي بلايندرز و چانگرتا كشيده مي شود. توافقي منعقد شد - با عواقب بالقوه ويرانگر.
تامي موفق شد به يكي از آپارتمان ها فرار كند كه در آن مسلسل ديگري نيز نگهداري مي كرد. لوكا يكي از افرادش را به دنبال تامي فرستاد. به طرف ديگر رفتند تا فرار او را قطع كنند. لوكا متوجه شد كه تامي براي حمله آنها آماده شده بود و پولي به او دروغ گفته بود. تامي سعي كرد بدود، اما مرد لوكا به او رسيد. لوكا صداي تيراندازي را شنيد و براي كمك به سمت آن دويد. تامي قبل از اينكه لوكا بتواند به او برسد، موفق شد مرد مسلحي را كه او را دنبال مي كرد، بكشد. تامي به همه ساكنان مجتمع آپارتماني دستور داد كه در خانه بمانند و در خانه بمانند در حالي كه لوكا و بقيه افرادش او را شكار كردند. لوكا دنبال تامي ميرفت و به مردم ميگفت ساكت بمانند. آنها به پلكاني رسيدند كه او پسري را پيدا كرد و در ازاي مكان تامي مقداري پول به او پيشنهاد داد.
برچسب:
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
<~PostRate~>
بازدید: <~PostViwe~>
+ نوشته شده: 1401/11/9 ساعت: ۱۵ توسط:zolbezan :
+ نوشته شده: 1401/11/9 ساعت: ۱۳ توسط:zolbezan :
دانلود قسمت سوم فصل چهارم سريال پيكي بلايندرز 2013 Peaky Blinders
ايتاليايي ها حمله ديگري را به پيكي بلايندرز آغاز مي كنند. تامي معتقد است كه شلبي ها براي زنده ماندن بايد تغييراتي ايجاد كنند، اما برخي از آنها نمي خواهند از سنت دور شوند.
پرستاري وارد اتاق مايكل شد و او فكر كرد تامي براي ملاقات آمده است. زني وارد شد؛ نامادري او بود او در مورد اتفاقي كه براي مايكل افتاده بود در روزنامه محلي خوانده بود و براي ملاقات آمد. او به مايكل گفت كه حق دارد با او ملاقات كند زيرا او همچنين مادرش است. مايكل به او گفت كه برود، بنابراين او چند سيب از باغ آنها براي او گذاشت. مايكل در حالي كه او زمان با او را به ياد مي آورد، لبخند زد. او آمد تا به مايكل بگويد كه او هميشه مي تواند براي استراحت و بهبودي به خانه بيايد. نامادري مايكل نيز با خبرهاي بدي آمده بود. ناپدري او فوت كرده بود كه مايكل را كمي غمگين كرد. مايكل به او گفت كه برود زيرا تامي هر لحظه از راه مي رسد. او بلند شد و رفت چون نميخواست با تامي در يك اتاق باشد.
برچسب:
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
<~PostRate~>
بازدید: <~PostViwe~>
+ نوشته شده: 1401/11/9 ساعت: ۱۲ توسط:zolbezan :
دانلود قسمت دوم فصل چهارم سريال پيكي بلايندرز 2013 Peaky Blinders
وقتي شلبي ها با اتفاقات تكان دهنده كنار مي آيند، تامي تصميمي مي گيرد كه ممكن است پشيمان شود. در همين حال، يك دشمن جسور جديد حركت خود را انجام مي دهد.
تامي همچنان داخل اتاق چارلي ايستاده بود و از پنجره به بيرون خيره شده بود. او به يادآوري لحظات پس از مرگ جان ادامه داد. اسمي تمام جواهرات جان را درآورد و به او گفت كه وسايلش نزد آنها خواهد ماند. اسمي ديگر هيچ ارتباطي با شلبي نمي خواست و قول داد كه فرزندانشان را از آنها بگيرد. تامي با شنيدن صداي تق تق در نهايت تصميم گرفت وارد حمام شود. مرد بيرون به تامي گفت كه همه جمع شده اند. تامي لباس پوشيد و رفت پايين تا با خانواده اش روبرو شود. او در مورد وضعيت و چگونگي تشديد اوضاع به آنها گفت. آنها وينسنت چانگرتا را كشته بودند و در عوض، پسرش لوكا براي انتقام بيرون آمد. تامي به آنها گفت كه به دنبال كمك آبراما گلد و افرادش است. جاني داگز به تصميم تامي اعتراض كرد. او مي خواست به جاي آن 50 مرد قبيله لي به دست آورد، اما تامي از قبل تصميم خود را گرفته بود.
برچسب:
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
<~PostRate~>
بازدید: <~PostViwe~>
+ نوشته شده: 1401/11/8 ساعت: ۱۵ توسط:zolbezan :
دانلود قسمت اول فصل چهارم سريال پيكي بلايندرز 2013 Peaky Blinders
يكسال گذشته، كريسمس است و توماس شلبي با دريافت نامه اي متوجه ميشود تمام اعضاي خانواده در خطرند. او ميداند زمان آن رسيده كه تمام اختلافات را كنار بگذارد و تك تك اعضاي خانواده را دور هم جمع كند تا با يكديگر در برابر دشمن قد علم كنند.
خانواده شلبيها اكنون از هم جدا افتادهاند، اعضاي فوقالعاده اين گروه كه زماني متحد و يكپارچه بودند، ديگر با يكديگر در ارتباط نيستند. كسبوكار اصلي پررونق خانواده ديگر ارتباطي با گروه بدنام پيكي بلايندرز ندارد؛ و از همه مهمتر تامي شلبي. جان «جو كول» به همراه همسرش، ازمه «ايمي في,ن ادواردز» و بچههايشان در جايي دور از اسمال هيث ساكن شدهاند، ولي همچنان همان زوج آتشينمزاج و پرشور و هياهو باقيماندهاند. آرتور «پاول اندرسون» و همسرش، ليندا «كيت فيليپس» نيز شيوه مشابهي را در پيش گرفتهاند، آرتور موهايش را بلند كرده است و اين آرتور مو بلند بيشتر از گذشته در كنترل همسر مذهبي خود قرار دارد و در نتيجه كمتر در پيش آرتور به ما خوش ميگذرد. البته همانطور كه ميتوان حدس زد، ادامه دادن اين ظاهر و رفتار خيلي به طول نخواهد كشيد.
برچسب:
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
<~PostRate~>
بازدید: <~PostViwe~>
+ نوشته شده: 1401/11/8 ساعت: ۱۴ توسط:zolbezan :
دانلود قسمت ششم فصل سوم سريال پيكي بلايندرز 2013 Peaky Blinders
آرتور به تامي گفت در حالي كه با جان به دنبال ماشين مي گشت به دفتر برگردد. پولي با تامي رفت تا او را همراهي كند. آنها به سمت فروشگاه شرط بندي رفتند و تامي گروهبان ماس را صدا كرد، اما او آنجا نبود. تامي با عصبانيت گوشي را پرت كرد. پولي سعي كرد تامي را متقاعد كند كه ليگ اقتصادي چارلي را قبول نكرده است، اما دلش چيز ديگري به او ميگفت. آدا به مغازه شرط بندي رسيد تا به تامي در مورد كشيشي كه بيرون منتظر اوست بگويد. تامي به آنها گفت تا زماني كه او اوضاع را مديريت مي كند داخل بمانند. تامي بيرون رفت تا با پدر هيوز صحبت كند. او به تامي گفت كه آنها چارلي را دارند. اتحاديه اقتصادي از نقشه تامي و اينكه چگونه به شوروي گفته بود قطار را منفجر نكنند مي دانست. پدر هيوز به تامي گفت كه اين تقصير اوست كه جان پسرش اكنون در خطر است.
برچسب:
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
<~PostRate~>
بازدید: <~PostViwe~>
+ نوشته شده: 1401/11/5 ساعت: ۱۵ توسط:zolbezan :
دانلود قسمت پنجم فصل سوم سريال پيكي بلايندرز 2013 Peaky Blinders
بعد از سه ماه، تامي بالاخره به خانه برگشت. يك شيشه مرفين را روي سينك خود خالي كرد و دور انداخت. براي صرف صبحانه پايين آمد. مري وارد اتاق شد تا روزنامه اي براي تامي بياورد. او به مري گفت كه براي اولين بار، چارلز او را به جاي گريس درخواست كرده است. مري اشاره كرد كه چارلز دلش براي او تنگ شده است. او داروي او را به تامي يادآوري كرد، اما او ديگر نمي خواست آن را مصرف كند. تامي توضيح داد كه هر بار كه مرفين مينوشيد، مري را ميديد كه كنار تختش ايستاده بود و برهنه مشغول خواندن كتاب مقدس بود. مري متوجه نشد كه چه اتفاقي مي افتد، بنابراين تامي فقط به او گفت كه جاني را بياورد. آن شب، آرتور و جان با چارلي و كرلي به كارخانه بازگشتند. پينهاي شليك را از خودروهاي زرهي بيرون آوردند و به شوروي دادند.
برچسب:
امتیاز دهید:
رتبه از پنج:
<~PostRate~>
بازدید: <~PostViwe~>
+ نوشته شده: 1401/11/5 ساعت: ۱۴ توسط:zolbezan :